از (الف) تا (ی ) برای ...... ؟؟؟
نوشته شده در تاريخ 28 / 11 / 1393برچسب:, توسط احمد فرهاد ( الکوزی ) | نظر بدهید

چه سخت است تُنگِ ماهی بودن !

نَشکنی ، زندانبانی _ بشکنی ، قاتلی . . .

خوش به حال آب !

نوشته شده در تاريخ 20 / 10 / 1393برچسب:, توسط احمد فرهاد ( الکوزی ) | 6 نظر

حتی اگر باران بشوی و بخواهی عاشقانه بباری

هستند کسانی که چتر دردست میگیرند

و تو را نمی خواهند.

نوشته شده در تاريخ 15 / 10 / 1393برچسب:, توسط احمد فرهاد ( الکوزی ) | 4 نظر


كاش بودنها را قدر بدانيم

به خـــــدا قسم

نبودنها

همين نزديكيهاست . . . !

 

نوشته شده در تاريخ 14 / 10 / 1393برچسب:, توسط احمد فرهاد ( الکوزی ) | 2 نظر

 

خدا تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمیشود ... تنها کسی است که با دهان بسته هم میتوان صدایش کرد ...با پای شکسته هم میتوان سراغش رفت... تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد...تنها کسی است که وقتی همه رفتند میماند...وقتی همه پشت کردند آغوش میگشاید...وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود ...و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام میگیرد نه با تنبیه کردن. خدا را برایتان آرزو دارم

 

 

نوشته شده در تاريخ 14 / 10 / 1393برچسب:, توسط احمد فرهاد ( الکوزی ) | نظر بدهید

 

سر تا پایم را که خلاصه کنند
می شود مشتی خاک …!
که ممکن بود ؛
خشتی باشد در دیوار یک خانه !
و یا شاید خاکی در گلدان !
یا حتی غباری بر پنجره … !
اما مرا از این میان برگزید برای نهایت شرف…
برای انسان بودن …
و پروردگارم که بزرگوارانه اجازه ام داد به :
نفس کشیدن …
شنیدن …
فهمیدن …
احساس کردن …
و من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داد به:
انتخاب و تغییر
به شوریدن
به عشق
وای بر من اگر قـــــدر ندانم ……………

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.